خواننده محترم

آنچه که در مقاله ارسالى خدمت شما اراٸه ميدهم توسط نويسنده٬ ماريو سوزا٬ در سال ۲۰۰۱ نوشته و توسط من در سال ۲۰۱۰ ترجمه شد· من اين ترجمه را بخصوص براى سايت اعتراض که زمانى فعال بود و برخى ديگر از رفقا٬ از دوست و دشمن٬ ارسال کردم· برخى پاس نهادند و در درج آن همت گماشتند و برخى از سر عداوت با استالين کبير که يادش گرامى باد و راهش پر رو رهرو٬ که اگر او و مانند او در حال حاضر وجود داشتند٬ فاشيستى بر روى زمين وجود نداشت٬ از درج آن خوددارى ورزيدند· البته ناگفته نماند٬ بودند و هستند سايتهايى که به دليل کمبود نيرو٬ چرا که مطلب دراز است و قبل از درج مسلما به ويرايش نياز دارد٬ از درج آن عذر خواهى نمودند· مطلب ارسالى را يکبار ديگر خوانده ام٬ اشتباهات آنرا رفع کرده٬ نامها را به فارسى تغيير داده ام و آنرا در بخشهاى نسبتا کوتاه٬ پس از بازخوانى دوباره٬ براى شما رفقاى عزيز گروهم ارسال ميکنم· اما:  

نويسنده٬ همانطور که از نام مقاله برميايد٬ ميخواهد ما را به عقب٬ بازگرداند٬ به دهه هاى سى٬ دهه هايى که اتحاد جماهير شوروى تحت رهبرى خردمندانه استالين اداره ميشد· چرا؟ اين سواليست که شايد توسط برخى از خواننده گان مطرح شود·  

اساتيد بدرستى گفته اند که گذشته چراغ راه آينده است· جهت پرهيز از بروز اشتباهات٬ اشتباهاتى که در گذشته رخ داده اند٬ بايد از گذشته ها آموخت٬ آنرا چراغ راه خود قرار داد تا از تکرار دوباره آن در آينده ممانعت بعمل آورده شود·

آنچه که در خلال دهه هاى ۳۰ رخ داد بسيار آموزنده و روشنگرانه است· حوادٽى که رهبران و پايه گذراران علم و ايد لوژى مارکسيسم لنينيسم تصور برخورد با آنها را به ذهن خود راه نميدادند· بعنوان مٽال لنين کبير در مورد دولت و ارگانهاى مربوطه به آن نظراتى داشت٬ اما عملى نمودن آنها به آن آسانى نبود که او تصور مينمود· براى رفيق کبير استالين نيز به همين ترتيب· اشتراکى نمودن کشاورزى٬ ادامه کار لنين براى صنعتى نمودن شوروى٬ مبارزه با دشمنان داخلى و خارجى و بالاخص بروکراسى که آن نيز خود به دليل کمبود نيروى کار کاردان و بهمين دليل نداشتن چاره اى بجز استفاده از نخبگان دوران تزار٬ که پس از انقلاب٬ اغلب آنها مدعى شدند که از همان ابتدا دمکرات بودند٬ از جمله مساٸل مهمى بودند که رفيق استالين و حزب کمونيست شوروى بايد به شيوه اى منطقى در جهت حل آنها تلاش مينمودند· تلاشى که همواره و در همه جا٬ بنا به دلايلى که در سطور فوق ذکر شد٬ به درستى بکار گرفته نشد· در اين جزوه حوادٽ و چاره انديشيهاى اتخاذ شده از جانب حزب کمونيست شوروى٬ به رهبرى رفيق کبير استالين٬ مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرد·

اما براى قضاوت در مورد صحت و يا عدم صحت اقدامات انجام شده به تحقيقاتى بيطرفانه نياز است٬ تحقيقاتى که بر روى مدارک و اسناد دست نخورده بنيان نهاده شده باشد· و اين امريست که نويسنده کمر همت به انجام آن بسته است·

او دلايل خود را براى حمايت از رويدادهاى دهه هاى ۳۰ تا حد توان بر روى تحقيقات انجام شده و مدارک اراٸه شده از بايگانيهاى عمومى شده٬ پس از فروپاشى اتحاد جماهير شوروى٬ حتى مدارک اراٸه شده از جانب حاميان سيستم سرمايه دارى٬ بنيان نهاده است·

نويسنده سرمايه دار نيست و کارگريست معمولى و فعال در اتحاديه هاى کارگرى سوٸد· از فروش اين مطلب سودى عايد او نشده است و در راه نوشتن آن ارزش اضافى٬ که بخشى از آنرا در راه گمانه زنيهاى مالى بکار اندازد٬ توليد نشده است·

رفقا٬ همانطور که شاهديد من هم با نويسنده هم نظرم· استالين را ميستايم و به او عشق ميوزرم· اينرا ميگويم براى اينکه بدانيد بيطرف نيستم· از جانبى ميدانم که از نظر گاه برخى نظراتم متحجرانه به نظر خواهد آمد· اما از اينکه مرا بخاطر ارادتم به استالين متحجر بدانند نميهراسم و خجالت نميکشم· از جانبى ديگر آماده پذيرش هر گونه انتقادى هستم و کاملا آگاهم که اعتقادات و دانسته هاى من قران گونه نيستند و نبايد باشند· بر اساس همين استدلال از شما خواننده محترم ميطلبم که مرا از نظرات خود٬ بمنظور هدايتم٬ آگاه نماييد· باشد که با بحٽ و گفتگويى روشنگرانه از تکرار اشتباهاتى که درگذشته ها رخ داد پرهيز نماييم·

با سپاس

پيام پرتوى

۲۰۱۴۰۴۱۲ 

مبارزه طبقاتى در خلال دهه هاى ۱۹۳۰ در اتحاد جماهير شوروى

پاکسازيها و محاکمات سياسى در حزب کمونيست

نويسنده: ماريو سوزا

مترجم: پيام پرتوى

پاکسازيها٬ يا محروميت از حزب کمونيست اتحاد جماهير شوروى٬ و محاکمات سياسى در مسکو در خلال دهه هاى ١٩٣۰ دو مسئله مورد علاقه مبلغان سرمايه دارى بوده است. اين مسائل بمنظور اراٸه تصويرى کاملا دروغين از پاکسازيها٬ محاکمات سياسى و اتحاد جماهير شوروى در آنزمان٬ در رسانه هاى خبرى سرمايه داران بصورتى پى در پى  مطرح ميشوند·

هدف اينست که سوسياليسم و اتحاد جماهير شوروى را بى اعتبار جلوه دهند٬ بى اعتنايى به کمونيستها را در نزد توده ها ترويج و آنان را متقاعد نمايند که سرمايه دارى امريست اجتناب ناپذير. بهمين دليل آشنايى با اين فصل از تاريخ اتحاد جماهير شوروى٬ بمنظور مبارزه با اکاذيب سرمايه داران و آشنايى با مشکلاتى که بلشويکها در جريان تغيير تاريخ با آن برخورد نمودند٬ از اهميت بسيارى برخوردار است.

تحقيقات جديد تاريخى٬ تحقيقاتى که اساس اين جزوه را تشکيل ميدهند٬ در اين مورد انجام شده است. در غير اينصورت اين جزوه از ادبيات تاييد شده و اسناد متعلق به دهه هاى ١٩٣۰ – و ٤۰ بهره بردارى نموده است٬ اسنادى که مدت زمان درازيست به فراموشى سپرده شده اند و يا براى اغلب مردم کاملا ناشناخته اند.

 

حقايق در مورد دهه هاى ۱۹۳۰

اما به ما اجازه بدهيد که به شما با دادن تصويرى از اتحاد جماهير شوروى در دهه هاى ١٩٣۰ آغاز نماييم٬ در حقيقت يک دوره تعيين کننده ده ساله از تاريخ کشور· از جمله طى دهه هاى ١٩٣۰ بود که اولين و دومين برنامه هاى پنج ساله تحقق يافت و اشتراکى نمودن زمينهاى کشاورزى به مرحله عمل در آمد. درآمد ملى کشور که در سال ١٩٢٩ ٬ ٢٩ ميليارد روبل بود٬ در سال ١٩٣٨ تا ١۰٥ ميليارد روبل افزايش يافت. افزايشى با ٣٦۰ درصد در عرض ده سال٬ رويدادى منحصر بفرد در تاريخ نظام صنعتى! تعداد کارگران و مستخدمين دولت از ١٤٬٥ ميليون نفر در سال ١٩٣۰ به ٢٨ ميليون نفر در سال ١٩٣٨ ارتقاء يافت.

دستمزد متوسط سالانه کارگران صنعتى از ٩٩١ روبل در سال ١٩٣۰ تا ٣٤٤٧ روبل و رقم تخصيص داده شده به اهداف فرهنگى و اجتماعى در بودجه دولت از تقريبا ٢ ميليارد روبل در سال ١٩٣۰ به ٣٥ ميليارد روبل در سال ١٩٣٨ افزايش يافت.

در آغاز دهه هاى ١٩٣۰ ساعات کار کليه مراکز صنعتى به حداکثر ٧ ساعت کار در روز تقليل يافت (براى مثال ساعات کار کمتر براى کارگران معادن)٬ رفرمى که در اواخر دهه هاى ١٩٣۰ بدليل آماده نمودن شرايط براى مقابله با تهديدات جنگى آلمان نازى بايد کنار گذاشته ميشد.

طى دهه هاى ١٩٣۰ حجم توليدات در اتحاد جماهير شوروى با چنان سرعتى رشد نمود که در تاريخ بشرى نظير آن هرگز مشاهده نشده بود. در آغاز سال ١٩٣۰ ارزش کل توليدات صنعتى مبلعى بالغ بر ٢١ ميليارد روبل بود. هشت سال بعد ارزش توليدات صنعتى تا بيش از ١۰۰ ميليارد روبل افزايش يافته بود. (هر دو ارقام به قيمتهاى جارى ١٩٢٦- ١٩٢٧ محاسبه شده اند). در عرض هشت سال حجم توليدات صنعتى تقريبا دو برابر شده بود!

درآغاز ١٩٣۰ مساحت زمينهاى کشت شده براى کليه محصولات برابر با ١١٨ ميليون هکتار بود. در سال ١٩٣٨ اين مساحت برابر با ١٣٦٬٩ ميليون هکتار شده بود. همزمان کشور اشتراکى نمودن کامل زمينهاى کشاورزى را بپايان رسانده و در ارتباط با مدرنيزه و اشتراکى نمودن کشاورزى مساٸل مهمى را مرور و مشکلات عظيمى را حل نموده بود. در آغاز ۱۹۳۰ ٬ ٣٤٩۰۰ تراکتور در اتحاد جماهير شوروى وجود داشت. در سال ١٩٣٨ رقم آنها به ٤٨٣٥۰۰ دستگاه افزايش يافته بود. تعداد تراکتورها در طى ٨ سال تقريبا دو برابر شده بود! طى همان دوران رقم ماشينهاى درو از ١٧۰۰ تا ١٥٣٥۰۰ و ماشينهاى خرمن کوب از ٤٣۰۰ به ١٣۰٨۰۰ دستگاه افزايش يافته بودند.

در خلال دهه هاى ١٩٣۰ توسعه فرهنگى اتحاد جماهير شوروى نيز بى نظير بود. در سال ١٩٢٩ رقم دانش آموزان در کليه مدارس تقريبا ١٤ ميليون نفر بود. سال ١٩٣٨ اين رقم به تقريبا ٣٤ ميليون نفر افزايش و شمار دانش آموزان در کليه اشکال خود٬ حتى دانش آموزان نيمه وقت٬ تا ٤٧ ميليون نفر رشد نموده بود! تقريبا يک سوم از جمعيت کشور از سيستم آموزشى کشور بهره ميبردند. در آغاز دهه هاى ١٩٣۰ هنوز ٣٣ درصد از مردم اتحاد جماهير شوروى توان خواندن و نوشتن نداشتند (در سال ١٩١٣ ٬ شصت و هفت  درصد).

در سال ١٩٣٨ بيسوادى چند سالى بود که کاملا ريشه کن شده بود. طى اين دوران رقم دانشجويان دانشگاهها از ٢۰٧۰۰۰ نفر تا ٦۰١۰۰۰ نفر افزايش يافته بود٬ تقريبا سه برابر! تعداد کتابخانه ها در سال ١٩٣٨ ٬ در مقايسه با ٤۰۰۰۰ در سال ۱۹۳۳ ٬ ٧۰۰۰۰ بودند. در سال ۱۹۳۸ حجم کتابهاى موجود در کتابخانه ها٬ در مقايسه با ٨٦ ميليون در سال ۱۹۳۳ ٬ به رقم باورنکردنى ١٢٦ ميليون افزايش يافته بود·

طى دهه هاى ١٩٣۰ اقدام منحصر بفرد ديگرى نيز به اجرا گذاشته شد٬ اقدامى که هم توان اتحاد جماهير شوروى را در حوضه ايدئولوژيکى و مادى به اثبات ميرساند و هم تمايل دولت را به عادلانه رفتار نمودن با همشهريان خود: آموزش ابتدايى در مدارس در سراسر اتحاد جماهير شوروى به زبان خود ملتها. اين يک کار فرهنگى بزرگ با رقم بيشمارى از کتابها بود٬ کتابهاى درسى و ديگر ابزار آموزشى٬ به زبانى که در گذشته بصورت نوشته بسختى وجود داشتند· براى اولين بار براى بسيارى از اقوام کشور ادبياتى به زبان خود آنها منتشر شد. بر اساس اين پيشينه است که مبارزه طبقاتى اتحاد جماهير شوروى٬ ١٩٣۰ ٬ بايد مورد بازنگرى قرار گيرد. اينرا هنگام خواندن اين جزوه در خاطر داشته باشيد.١

 

ادامه دارد